چرا در بعضی شهرهای بزرگ خانه مجردی وجود دارد؟
امروز متاسفانه وضعیت به شکلی شده که جامعه ما حتی ناپسندهای جامعه غرب را هم می پسندد و آن را وارد زندگی روزمره می کند و این یک هشدار جدی است و در نگاه آینده پژوهانه مشکل ساز که در باید این مسئله مخصوصا مورد توجه هنرمندان باشد و با تولیدات خود ابعاد منفی این مسائل را به جامعه با زبان تاثیرگذار هنر نشان دهند به نظر کارشناسان یکی از دلایل اصلی پدیدآمدن سبک زندگی خانههای مجردی یا همان تکزیستی در جامعهی ما، تغییر نظام ارزشها است. مثلاً روحیهی جمعگرایانه که یک نظام ارزشی است، تبدیل میشود به روحیهی فردگرایانه و متفرقانه. اینکه در گفتمان مدرن، مثلاً «لذت» بحث مهمی در زندگی انسانها است و خواست فردی بر خواست جمعی تقدم دارد، تأثیرات خودش را اینگونه نشان میدهد.
پوستر:چرا در برخی از مناطق کشورمان طلاق زیاد است؟
در گذشته کمتر درباره طلاق و عوارض سوء آن و علل پیدایش و افزایش آن و راه جلوگیری از وقوع آن فکر میکردند ، در عین حال کمتر طلاق صورت میگرفت و کمتر آشیانهها بهم میخورد . مسلما تفاوت دیروز و امروز در اینستکه امروز علل طلاق فزونی یافته است . زندگی اجتماعی شکلی پیدا کرده است که موجبات جدائی و تفرقه و از هم گسستن پیوندهای خانوادگی بیشتر شده است چرا که اکثرا علت طلاق در ازدواجهای ده یا بیست ساله ناسازگاری نیست ، بلکه بی میلی به تحمل ناسازگاریهای دیرین و هوس برای درک لذات بیشتر و کامجوئیهای دیگر است و میزان مصرف قرصهای ضدحاملگی می تواند شاهدی برای تایید این موضوع باشد.
منابع:کتاب حقوق زن در اسلام شهید مطهری
چه کنیم که طلاق و فروپاشی خانواده آن چنان که در غرب رایج است،در بین ما رواج پیدا نکند؟
به چهل درصد در سال 1948رسیده و هم اکنون به 60٪ رسیده است./احمد فائز، دستور الأسرة فی ظلال القرآن، 222
در سوئد67٪ از موارد پیوند زناشویی به جدایی می انجامد، در
اسپانیا از دو ازدواج یکی منجر به طلاق می شود، به گزارش یونسکو در کشورهای صنعتی جهان از هر چهار مورد ازدواج سه مورد به طلاق می انجامد.
طبق گزارش های آماری، طلاق در کشورهای اسلامی جمله
ایران نیز سیر صعودی نگران کننده ای دارد و روبه افزایش است و با توجه به سنت پرهیز از طلاق و استبداد مردان در کشورهای اسلامی، آمار یادشده عجیب است و باید دید که اشکال اصلی از کجاست.
بنابراین فروپاشی خانواده در سطح جهان و کشورهای اسلامی خطری جدی است. رویارویی با این خطر نظرخواهی از قرآن را پیرامون علل و اسباب پیوستگی و گسستگی روابط زناشویی اجتناب ناپذیر می نماید. یکی از مهمترین عواملی که سلامت خانواده را تهدید می کند و قرآن نیز بدانها اشاره دارد مربوط به بخش برون خانوادگی می شود.منظور از «عامل برون خانوادگی» طرح و تدبیری است که با اغراض واهداف معینی در فضایی غیر از فضای خانواده ها تهیه دیده می شود و بر ضد خانواده مشخص یا نظام خانوادگی در سطح یک کشور یا در سطح جهان مورد استفاده قرار می گیرد.
پس نتیجه می گیریم که تنها راهکار ممکن این است که اخلاق و ارزش های اسلامی را در جامعه و خانواده و وجود خودمان پرورش دهیم و به تک تک توصیه های اسلامی در سایه ایمان عمل کنیم چرا که تنها یدک کشیدن نام اسلام نمی تواند ما را در برابر این مشکلات بیمه کند و باید مسلمان گونه نیز زندگی کرد و رفتار کرد،تا ثمرات شیرین آن را مشاهده نمود.
منابع: مقاله همگرایی و فروپاشی خانواده در قرآن
چه کنیم که طلاق و فروپاشی خانواده آن چنان که در غرب رایج است،در بین ما رواج پیدا نکند؟
یکی از معضلات و مسائلی که امروزه در چارچوب تمدن غربی به چشم میخورد، فروپاشی و متزلزل شدن بنیان خانواده است که متأسفانه به دلیل سلطه فکری و فرهنگی غرب به این کشورها محدود نشده و به بسیاری از مناطق دیگر سرایت کرده است و باید با ورود آن مقابله نمود.
این مساله چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن رد شد. خانواده مهمترین نهاد اجتماعی است و اولین کانونی است که فرد با آن روبروست. بر این اساس بدیهی است که هرگونه اخلالی در بنیان خانواده به شدت افراد را متأثر ساخته و علاوه بر مشکلات روحی و روانی فردی تبعات و آثار اجتماعی نیز در پی دارد. پوستر ذیل مربوط به این موضوع می باشد:
چه کنیم که طلاق و فروپاشی خانواده آن چنان که در غرب رایج است،در بین ما رواج پیدا نکند؟
یکی از معضلات و مسائلی که امروزه در چارچوب تمدن غربی به چشم میخورد، فروپاشی و متزلزل شدن بنیان خانواده است که متأسفانه به دلیل سلطه فکری و فرهنگی غرب به این کشورها محدود نشده و به بسیاری از مناطق دیگر سرایت کرده است و باید با ورود آن مقابله نمود.
این مساله چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن رد شد. خانواده مهمترین نهاد اجتماعی است و اولین کانونی است که فرد با آن روبروست. بر این اساس بدیهی است که هرگونه اخلالی در بنیان خانواده به شدت افراد را متأثر ساخته و علاوه بر مشکلات روحی و روانی فردی تبعات و آثار اجتماعی نیز در پی دارد. پوستر ذیل مربوط به این موضوع می باشد:
چه کنیم که طلاق و فروپاشی خانواده آن چنان که در غرب رایج است،در بین ما رواج پیدا نکند؟
یکی از معضلات و مسائلی که امروزه در چارچوب تمدن غربی به چشم میخورد، فروپاشی و متزلزل شدن بنیان خانواده است که متأسفانه به دلیل سلطه فکری و فرهنگی غرب به این کشورها محدود نشده و به بسیاری از مناطق دیگر سرایت کرده است و باید با ورود آن مقابله نمود.
این مساله چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن رد شد. خانواده مهمترین نهاد اجتماعی است و اولین کانونی است که فرد با آن روبروست. بر این اساس بدیهی است که هرگونه اخلالی در بنیان خانواده به شدت افراد را متأثر ساخته و علاوه بر مشکلات روحی و روانی فردی تبعات و آثار اجتماعی نیز در پی دارد. پوستر ذیل مربوط به این موضوع می باشد:
پوستر:
الگوی تفریح سالم چیست؟
پوستر فرهنگ مصرف گرایی:
مرز احسان به مادر؟
متاسفانه بعضی ها فکر می کنند یا در عمل ایطور نشان میدهند که همینجوری به دنیا آمده اند و خود به خود رشد کرده اند و بزرگ شده اند و حالا که به اصصطلاح به جایی رسیده اند و یا به مقامی و مال و منالی و... رسیده اند به آسانی ریشه خود را فراموش میکنند و به آن رسیدگی و احسان نمیکنند و قطعا در اینده ای نه چندان دور شاهد خشکیده شدن خودشان خواهند بود و ضربه اصلی را به خودشان وارد میکنند!
شاید درست حدس زده باشید منظورم مادر است حتی مادری که اعتقادش هم درست نیست! رفتارش و اخلاقش مناسب نیست! و....
به دو روایت درمورد احسان به والدین بد و مشرک توجه کنید:
*نیکی به والدین بد
عن ابی جعفر(ع) قال:
ثلاث لم یجعل الله (عز و جل) لاحد فیهن رخصة اداء الامانة الی البر و الفاجر و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر و بر الوالدین برین کانا او فاجرین.
امام باقر(ع) فرمود:
در سه چیز خداوند متعال به احدی اجازه ترک آنها را نداده است.
1 - ادای امانت به مرد نیکوکار و فاسق.
2 - وفای به عهد و پیمان نسبت به نیکوکار و فاسق.
3 - نیکی به پدر و مادر، نیکو کار باشند یا فاسق و لا ابالی.
بحار الانوار، ج 74، ص 56.
*برخورد با پدر و مادر مشرک:
فیما کتب الرضا(ع) للمامون:
بر الوالدین واجب، و ان کانا مشرکین و لا طاعة لهما فی معصیة الخالق.
در نوشته حضرت رضا(ع) به مامون آمده که:
نیکی به پدر و مادر واجب و لازم است اگرچه مشرک و کافر باشند، ولی در معصیت خدا نباید اطاعتشان کرد.
بحار الانوار، ج 74، ص 72.
شاید بتوان راز بدون استثناء بودن نیکی به والدین به خصوص مادر را در محبت و فداکاری او پیدا کرد(البته نباید مصیت خدا در آن باشد)
در ماجرای طوفان نوح که گنهکاران به هلاکت رسیدند آب به قدرى بالا آمده بود که بنابر روایتى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
مادرى به کودک شیرخوار خود بسیار علاقه داشت، هنگامى که مشاهده کرد از هر سو آب به جریان افتاده، به سوى کوهى شتافت و از آن بالا رفت تا این که یک سوم مسافت کوه را پیمود. همان جا ایستاد و چون آب به آن جا نیز رسید. مادر از آن جا نیز بالاتر رفت تا به دو سوم ارتفاع کوه رسید، پس از چند لحظه آب به آن جا نیز رسید تا این که مادر خود را به قله کوه رسانید. آب آنجا را نیز فرا گرفت و هنگامى که آب به گردن آن مادر رسید، او کودکش را با دو دست خود بلند کرد تا آب به او نرسد، ولى آب همچنان بالا آمد و از سر آنها گذشت و آنها غرق شدند./ بحار، ج 11،ص 303.
بیایید به پدر و مادرمان نیکی کنیم اگر که خیر آن را علاوه بر آخرت حتی در دنیا نیز خواهیم دید! و همینطور بالعکس!!!! (یعنی شر عاق والدین و بی احترامی به آنها نیز علاوه بر آخرت در دنیا نیز گریبانگیر ما خواهد بود)
عن ابی عبد الله(ع):
ان رسول الله(ص) حضر شابا عند وفاته فقال(ص) له:
قل: لا اله الا الله،قال(ع): فاعتقل لسانه مرارا فقال(ص) لامراة عند راسه: هل لهذا ام؟
قالت: نعم انا امه،قال(ص): افساخطة انت علیه؟
قالت: نعم ما کلمته منذ ست حجج،قال(ص) لها: ارضی عنه،قالت: رضی الله عنه برضاک یا رسول الله فقال له رسول الله(ص): قال: لا اله الا الله قال(ع): فقالها... ثم طفی...
امام صادق(ع) فرمود:
هنگام مرگ جوانی، پیامبر اکرم(ص) کنار بستر او حضور یافتند و به جوان فرمودند: بگو لا اله الا الله، فرمود: زبانش بند آمد، چندبار تکرار کرد ولی زبان او بند شد، پیامبر(ص) به زنی که کنار جوان بود فرمود: آیا این جوان مادر دارد؟ زن گفت: بله، من مادر او هستم، فرمود: آیا از او ناراضی هستی؟ زن گفت: بله شش سال است با او صحبت نکرده ام، فرمود: از او راضی شو، زن گفت: یا رسول الله بخاطر رضایت تو خدا از او راضی شود. (من از او راضی شدم) سپس پیامبر(ص) بجوان فرمود: بگو لا اله الا الله، جوان در این هنگام گفت: لا اله الا الله و پس از لحظاتی مرد.
بحار الانوار، ج 74، ص 75.
در یک روایتی از رسول الله(ص) آمده است که فرمود:
بروا اباءکم یبرکم ابناءکم، عفوا عن نساء الناس تعف نسائکم.
رسول خدا(ص) فرمود:
به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند، از زنان مردم چشم پوشی کنید تا دیگران نسبت به زنهای شما چشم پوشی کنند.
کنز العمال، ج 16، ص 466.
و در روایتی دیگر داریم که:
عن حنان بن سدیر قال: کنا عند ابی عبد الله(ع) و فینا میسر فذکروا صلة القرابة فقال ابو عبد الله(ع):
یا میسر قد حضر اجلک غیر مرة و لا مرتین، کل ذلک یؤخر الله اجلک، لصلتک قرابتک، و ان کنت ترید ان یزاد فی عمرک فبر شیخیک یعنی ابویک.
حنان بن سدیر می گوید: در حضور امام صادق(ع) بودیم که میسر هم در میان ما بود، از رابطه خویشاوندی سخن به میان آمد، امام صادق(ع) فرمود:
ای میسر چند بار اجل و مرگ تو فرا رسیده و هر بار خداوند آن را به خاطر صله رحم با خویشاوندانت تاخیر انداخته است، اگر می خواهی خداوند عمر تو را زیاد کند به پدر و مادرت نیکی کن.
به امید آنکه همواره خدمتگذار پدر و مادرمان باشیم.
التماس دعا
-------------------------------------------------------------------
منابع: بحارالانوار- کنزالعمال - قصه های قرآن
حضرت نوح علیهالسلام از پیامبرانى بود که عمر طولانى داشت. بعضى نوشتهاند 2500 سال عمر نمود، از این رو به او شیخ الانبیاء مىگفتند. در عین حال او هرگز دل به این دنیاى فانى نبسته بود و خود را چون مسافرى مىدید، شاهد برمدعى این که در روزهاى آخر عمر آن پیامبر گرامى، شخصى از او پرسید: دنیا را چگونه دیدى؟!
نوح علیهالسلام در پاسخ گفت:
کَبَیتٍ لَه بابانِ دَخَلتُ مِن احَدِهُما وَ خَرجتُ مِنَ الآخَرِ؛
((دنیا را همچون اطاقى دیدم که داراى دو در است، از یکى وارد شدم و از دیگرى بیرون رفتم./ کامل ابناثیر، ج 1،ص 73.
امام صادق علیهالسلام فرمود: هنگامى که عزرائیل نزد نوح علیهالسلام براى قبض روح آمد، نوح در برابر تابش آفتاب بود، عزرائیل سلام کرد، نوح علیهالسلام جواب سلام او را داد و پرسید:
براى چه به این جا آمدهاى؟
عزرائیل گفت: آمدهام روح تو را قبض کنم.
نوح علیهالسلام فرمود: اجازه بده از آفتاب به سایه بروم.
عزرائیل اجازه داد و نوح علیهالسلام به سایه رفت، سپس نوح (این سخن عبرتآمیز را به عزرائیل) گفت:
اى فرشته مرگ! آنچه در دنیا زندگى نمودم، (به قدرى زود گذشت که) همانند آمدن من از آفتاب به سایه بود، اکنون مأموریت خود را در مورد قبض روح من انجام بده.
عزرائیل نیز روح او را قبض نمود./امالى صدوق،ص 306، بحار، ج 11، ص 286.
اصالت مهدویت
باید دانست که یکی از مهمترین شاخصه های مهدویت،اصیل بودن آن است و تقریبا همه ما به آن معترف هستیم ولی اگر بخواهیم به صورت علمی و استدلالی به تحلیل و بررسی اصالت مهدویت بپردازیم باید آن را از جهات مختلف بررسی نماییم
مولف بزرگوار،آیت الله صافی گلپایگانی در کتابی که منسوب به ایشان است(اصالت مهدویت،این عقیده را از ده جهت مورد بررسی قرار داده است که به شرح زیر است:
2- اصالت مهدویت از جهت اتکاء بر مبانی معقول ومنطقی.
3- اصالت مهدویت از جهت موافقت با فطرت ونوامیس عالم خلقت.
4- اصال مهدویت از جهت قبول وابتناء آن بر بشارت پیامبران وادیان آسمانی.
5- اصالت مهدویت از جهت ابتناء آن بر آیات قرآن کریم.
6- اصالت مهدویت از جهت ابتناء بر احادیث معتبر ومتواتر.
7- اصالت مهدویت از جهت اتفاق مسلمانان واجماع شیعه واهل سنت.
8- اصالت مهدویت از جهت معجزات وکرامات.
9- اصالت مهدویت از جهت ابتناء آن بر توحید ویکتاپرستی.
10- اصالت مهدویت از جهت نقش آن در عمل وبرقراری عدالت وبه ثمر رساندن انقلاب اسلام.
سر فصل های کلی این کتاب عبارت است از:
-اصالت مهدویت
-اسرائیلیات
-معجزات حضرت صاحب الامر
-نقش مهدویت
نویسنده: ابوالقاسم مولانا
موضوع : کلام - مناظرهها , اسلام - عقاید - پرسشها و پاسخها , شیعه - مناظرهها"کتاب امام مهدى جلوه جمال الهى" به قلم آیتالله محمد حسینی شیرازى(رحمه الله علیه) نگاشته شده و در آذر ماه 1380ش، توسط آقاى محمد محمدى اشتهاردى از عربی به فارسى ترجمه شده است.
یکی از ویژگی های این کتاب حجم کوچک آن است که در عین حال بسیارى از مطالب پیرامون حضرت امام مهدىکتاب امام مهدی جلوه جمال الهی عجل الله تعالى فرجه الشریف را بیان کرده و با نظم خاص، و با دلایل محکم و استوار، مخاطب را با ویژگىهاى زندگى پربرکت حضرت مهدی (ع) آشنا می سازد
این کتاب سازنده و آموزنده در عین اختصار مطالب فشردهاى را درباره حضرت امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف آورده است می تواند در کمترین وقت،دانستنی مفید زیادی را نصیب خواننده آن نماید که ان شاءالله مثمر ثمر خواهد بود
گزیده از فهرست کتاب عبارت اند از:
ولادت ونام مبارک آن حضرت
لقب های حضرت مهدی
سرگذشت ولادت آن حضرت
ملیکه در شهر سامرا
بشارت امام از نزدیک بودن ولادت مهدی موعود
درخشانترین نور
سخن گفتن امام مهدی
نشانه های پیشاپیش حقانیت امام
کنیز بودن مادر بعضی از امامان
آیا به زبان آوردن نام امام زمان حرام است؟
چهره حضرت مهدی
دگرگونی حرکت افلاک
از ویژگی های دیگر آن حضرت
و....
کتاب"امام مهدى امتحان الهى" نوشتهمحمد حسین صفا خواه،توانسته مطالبی را درباره این موضوعات تبیین نماید که امید است مفید واقع شود
(وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبادِیَ الصَّالِحُونَ)
(سوره أنبیاء، 105 / ودر زَبور، از پسِ ذِکْر (به قولی: تورات)، نوشته ایم که زمین را بندگانِ شایسته من میراث بَرَند).
- غیبت و مهدیت در نگرشها و نگارشها
- چهل حدیث و چهل حدیث نگاری
- نخستین کسی که درباره حضرت مهدی تالیف کرده
- از خاصه
- از عامه
- نص خداوند بر حضرت قائم
- نص پیامبر بر حضرت قائم
- نص امام علی بر حضرت قائم
- شمائل حضرت قائم
- طول عمر حضرت قائم
-زمینه چینی
و... .
در طول تاریخ ، انقلابها و تحولات زیادی در بسیاری از سرزمین ها و جوامع بشری روی داده است و نکته قابل تامل این است که آیا همه این انقلابها حقیقتا پیروز و کامل بوده اند؟! و اینکه صرف انقلاب کردن و تحول در جوامع، می تواند فضیلت باشد یا نه بلکه در بسیاری از موارد، هدف این بوده که قدرت طلبان و قدرتمندانی با سوء استفاده از نام و شعار عدالت و ... به دنبال تحکیم قدرت خود بوده اند.
پس برای شناخت یک انقلاب حقیقی، باید ملاک شناخت آن را دانست که در اینجا نیازمند مطالعه کتبی مانند: "کتاب انقلابگر پیروز" و دیگر کتبی از این قبیل می باشیم که علاوه بر این که دارای مطالبی مفید پیرامون مسئله مهدویت و حضرت مهدی (ع) است، ذهن مخاطب را به سوی شناخت ملاک های یک انقلاب حقیقی و پیروز، رهنمون می سازد.
در کتاب مذکور که به قلم "مسعود شریعت پناه" نگاشته شده است، نویسنده در تلاش بوده که با بیانی نوین و مبتنی بر استدلال و برگرفته از مفاهیم دینی و نیز با بیان نظرات فلاسفه غربی، نتیجه گیری کند که برترین و بهترین الگوی انقلابی را همان اندیشه و تفکر دینی ولایت و امامت از دیدگاه مکتب تشیع است.
* خدا در مفهوم رهبری
*ضرورت اجتماعی رهبر
* انقلابگر پنهان
* حماسه امید و انتظار
* در میقات ظهور.
افزایش طلاق در زندگی جدید
در گذشته کمتر درباره طلاق و عوارض سوء آن و علل پیدایش و افزایش آن و راه جلوگیری از وقوع آن فکر میکردند ، در عین حال کمتر طلاق صورت میگرفت و کمتر آشیانهها بهم میخورد . مسلما تفاوت دیروز و امروز در اینستکه امروز علل طلاق فزونی یافته است . زندگی اجتماعی شکلی پیدا کرده است که موجبات جدائی و تفرقه و از هم گسستن پیوندهای خانوادگی بیشتر شده است چرا که اکثرا علت طلاق در ازدواجهای ده یا بیست ساله ناسازگاری نیست ، بلکه بی میلی به تحمل ناسازگاریهای دیرین و هوس برای درک لذات بیشتر و کامجوئیهای دیگر است و میزان مصرف قرصهای ضدحاملگی می تواند شاهدی برای تایید این موضوع باشد.
چرا در بین بسیاری از مردم ما مصرف گرایی رواج دارد؟
مصرف و مصرفگرایی مسألهای چند بعدی است که از جهات گوناگون قابل بررسی است و در هر جامعهای متأثر از عوامل متعدد از جمله فرهنگ عمومی، هنجارها و ارزشهای حاکم است. مصرفگرایی، اصالت دادن به مصرف و هدف قرار دادن رفاه و داراییهای مادی است. اسلام با تأکید بر لزوم حفظ مال، تأمین نیازهای زندگی، سرمایهگذاری اقتصادی، تأمین رفاه زندگی برای خود و افراد تحت تکفل با معیار رعایت اعتدال و میانهروی، مسلمانان را به مصرف دعوت کرده و از هرگونه اسراف، تبذیر و ... در مصرف منع کرده است. مصرفگرایی آثار متعدد و گوناگون اقتصادی، سیاسی، روانی و به ویژه جامعهشناختی را در جامعه بر جا میگذارد. از آثار جامعهشناختی مصرفگرایی میتوان به تبدیل ثروت به مصرف، به ارزش و غلبه آن بر دیگر ارزشها، نمایش ثروت، شکاف طبقاتی و نابرابری اجتماعی، احساس محرومیت و ... نام برد.پوستر رواج مصرف گرایی:
چه کنیم که زن، کرامتش حفظ شود؟
یکی از مسائل مورد اشاره از سوی رهبر معظّم انقلاب در نقد از وضعیت کنونی غرب در حوزه زنان بحث از عفاف در جامعه غربی است. از نظر ایشان هر حرکتی که برای دفاع از زن انجام میگیرد، باید رکن اصلی آن رعایت عفاف زن باشد. مقام معظّم رهبری در بحث از زن و مرد، پرهیز و جدایی دو جنس را از ویژگی فرهنگهای اصیل و قدیمی غرب و شرق میدانند. ایشان معتقدند که بیبندوباریهای فعلی جزو فرهنگ اصیل غربی نیست. همچنین در حوزهی فرهنگی غیر غرب- در هر جای دیگر دنیا– نیز این جدایی دو جنس و پرهیز دو جنس از یکدیگر وجود داشته و حجاب و عفاف مخصوص اسلام نبوده است. از این منظر در دنیای سنت نیز بر رعایت حجاب تأکید شده است.
بخش دیگری از بیانات معظّمٌله در نقد نگاه غرب به زنان و مسائل مربوط به آن، به علل و انگیزههای رواج فساد و بیبندوباری از سوی دولتهای غربی در جوامع دیگر پرداخته است. ایشان معتقدند که؛ «فرهنگ فسادانگیز صهیونیستی در دنیا هدفش این است که عفاف را، حجاب میان زن و مرد را از میان بردارد. بیبندوباری جنسی از بزرگترین ابزارهای استکبار جهانی است؛ در هر جای دنیا که بخواهند یک ملّتی را به فساد بکشند، آنها را به فحشا میکشانند، هر جا بخواهند یک ملّتی را از شخصّیت انسانی دور کنند، آنها را به برهنگی و بیبندوباری نزدیک میکنند، در همه جای دنیا این کار ممکن است»(16/دی/62). بنابراین؛ یکی از راههایی که صهیونیست جهانی برای به سلطه و زنجیر کشیدن ملّتها به کار برده، ترویج فساد و فحشا، مخلوط کردن دخترها و پسرها، آزاد کردن روابط جنسی و مسخره کردن اخلاق جنسی نجیبانه بوده است.
پوستر حفظ کرامت زن:
روزی امام صادق علیه السلام به شخصی به نام میّسر فرمود: ای میّسر عمر تو زیاد شده است، چه عملی انجام می دهی؟ عرض کرد: من در بازار برای کسی کار می کردم و پنج درهم مزد می گرفتم و به خاله ام می دادم. آن گاه امام فرمود: به خدا سوگند، دو بار مرگت نزدیک شد، ولی به خاطر این صله رحم و دل جویی از خاله ات، به تأخیر افتاد.
* صله رحم، افزایش روزی و فقرزدایی
از جمله سودهای دنیوی صله رحم، رونق در ثروت و روزی است. چنان که امام سجاد علیه السلام در حدیثی، از رسول گرامی صلی الله علیه و آله نقل می کند: «هر کس خوش دارد خدا عمر او را دراز کند و روزی اش را توسعه دهد، باید صله رحم کند».
*صله رحم و محبوبیت نزد خویشاوندان
امام علی علیه السلام می فرماید: «صله رحم... انسان را در میان خانواده و بستگانش محبوب می سازد.»
*صله رحم و دفع بلا و پاکیزگی اعمال
از آثار بسیار ارزشمند صله رحم، دفع بلا و پاکیزگی اعمال است. امام باقر علیه السلام می فرماید: «صله رحم، اعمال را پاکیزه و بلا را دفع می کند».
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در سخنی فرموده است: «صله رحم، شهرها را آباد می کند و عمرهای مردم را افزایش می دهد، اگرچه اهل آن بلاد از اخیار و خوبان نباشند».
*صله رحم و آسانی حساب در روز قیامت
از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این باره نقل است: «نیکی به والدین و صله رحم، حساب را در قیامت آسان می کند.» پیامبر گرامی پس از این سخن، آیه ای از قرآن شریف را با این مضمون تلاوت فرمود:
وَ الَّذینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ.
افراد بصیر در دین، آنانند که وصل می کنند آن را که خداوند به وصلش امر فرمود و از خداوندشان می هراسند و از سختی حساب قیامت بیم دارند.
امام باقر علیه السلام می فرماید: «روز قیامت، رَحِم به عرش آویخته می شود و می گوید: خدایا هر که با من پیوست، با او بپیوند و هر که از من برید، از او ببر».
منابع فرعی : سایت: سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه-سایت جوابگو
چرا شکرگزار باشیم؟
قرآن کریم نوح علیهالسلام را به عنوان عبد شَکور (بنده بسیار شکرگزار) معرفى کرده است.((ذریه من حملنا مع نوح انه کان عبدا شکورا ))/اسراء، 3.
امام سجاد علیهالسلام فرمود: مردم سه خصلت را از سه نفر آموختند، صبر و استقامت را از ایوب علیهالسلام، شکر و سپاس را از نوح علیهالسلام، و حسادت را از پسران یعقوب علیهالسلام./ عیون الاخبار،ص 29، بحار، ج 11،ص 291.
اینک در این جا به داستان زیر از کتاب مثنوى مولانا در مورد خشنودى نوح علیهالسلام به رضاى الهى و شکر او توجه کنید:
پس از مناجات نوح علیهالسلام با پروردگار، در مورد هلاکت پسرش کنعان، خداوند به نوح علیهالسلام چنین پاسخ داد:
تو اى نوح، عزیز درگاه ما هستى، دلت را به خاطر کنعان نمىشکنم، بگذار تو را از حال او اطلاع دهم.
نوح: نه، نه! اگر خود مرا نیز غرق سازى و نابود کنى بنده تسلیم توأم. خدایا! تسلیم فرمانت هستم. هر لحظه بخواهى زندهام کن یا بمیران، حکم و فرمانت جاى من است و من از اعماق جان خواسته تو را مىپذیرم و به آن خشنودم!
من در این جهان جز جمال تو را نمىنگرم، و اگر هم چیزى را بنگرم از این رو است که چراغى فرا راه منظر تو است.
من عاشق آفریدههاى تو هستم، صابر و سپاسگزار خالص درگاهت مىباشم، من به وجود عینى مصنوعات عشق نمىورزم، بلکه آنها را که آیینه جمال تواند مشاهده مىکنم که بین این دو فرق بسیار ظریفى است که تنها اهل شهود آن را درک مىکنند.
گفت: اى نوح! اَر تو خواهى جمله را | حشر گردانم بر آرم از ثَرى | |
بهر کنعانى دل تو نشکنم | لیکت از احوال او آگه کنم | |
گفت: نى نى راضیم که تو مرا | هم کنى غرقه اگر باید تو را | |
هر زمانه غرق مىکن من خوشم | حکم تو جان است و چون جان مىکُشم | |
ننگرم کس را و گر هم بنگرم | او بهانه باشد و تو منظرم | |
عاشق صُنع توأم در شکر و صبر | عاشق مصنوع کى باشم چون گبر | |
عاشق صُنع خدا با فر بود | عاشق مصنوع او کافر بود | |
در میان این دو فرقى بس خفى است | خود شناسد آن که در رؤیت صفى است/دیوان مثنوى ،ص 235 (دفتر سوم). |
جالب است بدانیم که بر اساس برخی تفاسیر معتبر،خداوند در آیه شکر نفرموده که اگر شاکر نعمتی باشد، آن نعمت را زیادتر میکنم، بلکه فرمود خودتان را فزونی میدهم (لأَزِیدَنَّکُمْ «اگر شکر کنید، افزونتان دهم)، یعنی اگر از نعمتهای من، بر اساس آن اهداف و برنامهای که خودم دادم، درست استفاده کنید، رشد و نمو پیدا میکنید و مراحل ضعف و نقص را به سوی کمال و تقرب، پشت سر میگذارید.
پس بدانیم که خدای متعال به خاطر خودش نگفته است که شکر کنید چرا که او غنی مطلق است و بی نیاز از هرچیزی می باشد و او می خواهد که ما رشد کرده و به کمال برسیم و از فواید شکرگزار بودن بهره مند شویم...پس بیایید همیشه و در هر شرایطی شکر گزار باشیم حتی در مشکلات بزرگ و سخت! چرا که ارزشش بیشتر خواهد بود و ما را بیشتر و سریعتر به سوی نور و خوشبختی خواهد رساند...
----------------------------------------------------------------------
منابع: قرآن کریم-تفسیر المیزان علامه طباطبایی(ره)-قصه های قرآن مرحوم اشتهاردی
آثار لجاجت
حدود 700 سال قبل از میلاد حضرت مسیح علیهالسلام در سرزمین احقاف (بین یمن و عمان، در جنوب عربستان) قومى زندگى مىکردند که به آنها قوم عاد مىگفتند. زیرا جدشان شخصى به نام عاد بن عوص بود و حضرت هود علیهالسلام نیز از همین قوم بود و عاد بن عوص، جد سوم او به شمار مىآمد.
قوم عاد افرادى تنومند، بلندقامت و نیرومند بودند، از این رو به عنوان جنگاورانى برگزیده به حساب مىآمدند. از نظر تمدن نیز نسبت به قبایل دیگر تا حدود زیادى پیشرفتهتر بودند و شهرهاى آباد، زمینهاى خرّم و سرسبز و باغهاى پرطراوت داشتند.( چنان که این مطلب از آیه 8 سوره فجر استفاده مىشود: الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ / (بناهایى) که مانندش در دیگر شهرها ساخته نشده بود.)
این قوم در ناز و نعمت به سر مىبردند و همچون شیوه بیشتر سرمایه داران و مرفهین بى درد، مست غرور و غفلت بودند. از قدرتشان براى ظلم و ستم و استعمار و استثمار دیگران سوءاستفاده مىکردند و از طاغوتها و مستکبران عنود و سرکش پیروى مىنمودند و در میان انواع خرافات و بتپرستى و گناهان غوطهور بودند.
طغیان، بىبند و بارى، عیش و نوش و شهوت پرستى، جهل و گمراهى، لجاجت و یکدندگى در سراپاى وجودشان دیده مىشد و هرگز حاضر نبودند که از روش خود دست بکشند و در برابر حق تسلیم گردند.(چنان که این مطلب از آیه 59 هود استفاده مىشود:
وَتِلْکَ عَادٌ جَحَدُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ ﴿۵۹﴾ و این [قوم] عاد بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند و فرستادگانش را نافرمانى نمودند و به دنبال فرمان هر زورگوى ستیزه جوى رفتند (۵۹) عکس العمل لجوجانه قوم عاد در برابر دعوتی حق: |
قوم هود علیهالسلام در برابر اندرزهاى پر مهر حضرت هود علیهالسلام به جاى این که پاسخ مثبت بدهند، به لجاجت و سرکشى پرداختند، با صراحت او را تکذیب کردند، و گفتند:
براى ما تفاوت نمىکند، چه ما را اندرز بدهى یا ندهى. خود را بیهوده خسته نکن، روش ما همان روش پیشینیان است و از آن دست نمىکشیم، و این تهدیدهاى تو، دروغ است و ما هرگز مجازات نمىشویم./شعراء، آیات 136 تا 139.
نیز به هود گفتند: آیا آمدهاى که ما را (با دروغهایت) از معبودهایمان باز گردانى؟ اگر راست مىگویى عذابى را که به ما وعده دادهاى بیاور./ احقاف، آیه 22.
نتیجه:
به عذاب سختى که خداوند بر قوم عاد فرستاد و آنها را به هلاکت رسانید، در آیات متعدد قرآن اشاره شده است که از همه آنها چنین مىآید که عذاب آنها بسیار سخت و وحشتناک بوده است.
در سوره حاقه آیه 6 به بعد چنین آمده است:
خداوند تندبادى طغیانگر و سرد و پرصدا را هفت شب و هشت روز پى در پى و بنیانکن بر قوم عاد مسلّط کرد، آن قوم یاغى همچون تنههاى پوسیده و نخلهاى تو خالى در میان آن تندباد کوبنده بر زمین افتادند و به هلاک رسیدند، و همه آنها نابود شدند.
سرزمین قوم عاد، بسیار پردرخت و خرم و حاصلخیز بود، وقتى که از دعوت حضرت هود علیهالسلام سرپیچى کردند، خداوند باران رحمتش را به مدت هفت سال از آنها بازداشت. خشکسالى و قحطى، همه جا را فرا گرفت. هوا خشک و گرم و خفه کننده شده بود.
پس نتیجه می گیریم که نباید در برابر دعوت حق،مقاومت کنیم و مخصوصا اگر این مقاومت از روی آگاهی و اجاجت باشد،آثار خطرناکی به دنبال خواهد داشت!
منابع:قرآن کریم-کتاب قصه های قرآن به قلم روان مرحوم اشتهاردی
- ابواب مقدماتی (مربوط به مبانی غیبت)
-غیبت و دوران غیبت
-عصر ظهور و علائم آن .
کتاب انتظار عامل مقاونت و حرکت ازجمله کتب ارزشمندی است در زمینه مهدویت و فلسفه انتظار،به قلم مجتهد گرانقدر،حضرا آیت الله صافی گلپایگانی نگاشته شده است
در این کتاب درباره «مفهوم انتظار» و بیان مفهوم واقعی انتظار، تقویت اراده و تربیت افراد مبارز، شناخت فلسفه جشنها و چراغانیها و عرض ادب به ساحت امام مهدی مطالب مفیدی بیان شده است. که نویسنده با استناد به آیات قرآن و روایات، اصل انتظار و ارزش آن را مورد بررسی قرار داده و بر این نکته که انتظار و امید به «گسترش عدالت در جهان»، عامل پایداری مسلمین در مقابل رهبران و حکومتهای فاسد در طول تاریخ بوده است تأکید میورزد.از جمله موضوعات کتاب عبارتاند از:" «آینده جهان» در کلام الهی؛ «ارزش انتظار»؛ اسلام و انتظار؛ انتظار جامعه شیعه."
کتاب آفتاب درغربت
کتاب آفتاب در غربت درسه فصل تدوین شده است (فصل اول: امام ناشناخته-فصل دوم: امام از یاد رفته-فصل سوم: امام فرونهاده)
دکتر سید محمد بنی هاشمی نویسنده این کتاب است این کتاب زیر نظر انتشارات منیر تهران در سال1391 در 508 صفحه به چاپ رسیده است
در این کتاب از منابع ارزشمندی همچون قرآن کریم ونیز کتب دیگری از قبیل:احتجاج ابومنصور-اقبال الاعمال سیدابن طاووس-التوحید شیخ صدوق و سایر کتب بهره جسته شده است.
منبع: کتاب آفتاب درغربت